فهرست بستن

حق و امتیاز را می شود تنها با شجاعت و جسارت ملی در مبارزه بدست آورد نه با مماشات و سکوت!

مجید مشیدی

حق و امتیاز را می شود تنها با شجاعت و جسارت ملی در مبارزه بدست آورد نه با مماشات و سکوت!

در تحقیق و تفحص تاریخ جهان مشاهده می شود که تمامی ملت ها در جستجوی هویت ها برای نجات و رسیدن به آزادی خودشان ، راه های سخت و دشواریهای زیادی را طی کرده اند. به همین سبب است که متهم شدن از سوی تاریخ را هیچ ملیتی برای خود نمی پذیرد . زیرا در کنار مستبدین و زور سالاریها ی موجود در حافظه ی تاریخ بشری ،مردمی هم وجود دارند که تن به استبداد دادند و سکوت کردند و تمام این وقایع در تاریخ هر کشوری ثبت شده است. همیشه تاریخ یک بخشی از انسان ها را که در مقابل ستمگران کرنش و قیام نکردند را متهم ساخته و آنها را محروم از امتیازهای انسانی شان گردانیده است. اماانسان های استثنایی ولو اندک در تاریخ جایگاهی مناسبی برای خود کسب کرده اند، آنانی که به عزت و شرف انسانی از منزلت تفکر برابری و حرمت انسانی دفاع و در برابر مستبدان که  متهمان تاریخ اند مبارزه کرده اند و جان برای آزادی و حریت انسان داده اند.

با نگرشی به سطوح همه مبارزات رهائی بخش جهان از آفریقای جنوبی تا مبارزات آزادیخواهانه در آسیا و شمال آفریقا و… بدون شک رزم و مبارزه ی مخالفین علیه نظام فاشیستی جمهوری اسلامی که ریشه چندین قرن سیاهی را به همراه دارد، استثنایی در تاریخ جنبش های رهائی بخش  است که دارای مختصات نمونه و پیچدگی  منحصر به خودش را دارد که در هیچ جنبشی مشاهده نشده است. پیچیدگی های جهانی ، منطقه ای و داخلی که  اپوزیسیون می بایست برای آنان راهبردهای نوین را جستجو کند اما دریغ از گفتگو ما بین اپوزیسیون برای پیدا کردن یک راه حل مناسب برای اتحاد ملی علیه رژیم اسلامی، هر نیروئی مسیر خود را تنها راه حل برای سرنگونی می پندارد و تمایلی برای اتحاد از خود نشان نمی دهند. همه ی جهان شاهدند که مخالفین جمهوری اسلامی بیش از سه دهه برای رسیدن به آزادی و برابری به بهای خون شان ، بی نظیر ترین رزم و مبارزه را انجام داده اند تا راه سرافرازی توده های مردم و رهائی  وطن از تفکر ارتجاع را شاهد باشند. ولی متاسفانه بنا به شهادت تاریخ این انسانهای مبارز همیشه در اقلیت هستند. جهان امروز تمامیت خواهی ها و یکه سالاری ها را برنمی تابد و به رسمیت  نمی شناسد و دلیلی که امروز نظام های مردم سالار همه پذیر شده و به ارزشهای انسانی و فرا نژادی مبدل شده اند این است که در نزد توده های جهان معاصر امروز، دیکتاتوری ها و تمامیت خواهی ها نباید وجود داشته باشند ، این سیستم سرمایه داری است که برای بقای خود از این نظام ها حمایت می کند.دستآورد همه ی تلاش بشر این است که حقوق برابری و عدالت اجتماعی سزاوار همه ی هویت ها در هر جامعه باشد.   بیدارگری ها و پیامد دشوار ثبت شده در تاریخ بشر  به ما نشان می دهد که برای ماندن و برابر خواهی همیشه مبارزه و تلاش علیه ستمگران را طلب می نماید. بزرگترین درس و برداشت عقلانی از تاریخ مبارزات در سطوح ملی و فراملیتی نشان می دهد که حق گرفتنی است و آنرا باید با نیرو و توانایی دانش همراه با شجاعت تاریخی طلب کرد.مردم ما از سی خرداد 1360 با شهامت و شجاعت نمونه ی خود در برابر استبداد  مذهبی جمهوری اسلامی با سازماندهی  علیه استبداد اسلامی در مقابل جبرتاریخ، بزرگترین حماسه و کنش های اسطوره ای را بوجود آورده اند که بخش زرین تاریخ معاصر است.

من در اینجا مایل نیستم راجع به مبارزات مردم در جنبش بیست ماه اخیر تا به امروز سخن بگویم چونکه یارانم در سایت دیدگاه و دیگران به اندازه کافی کارشناسانه به این امور می پردازند، بل بهتر می دانم در مورد ایرانیان خارج کشور سخن بگویم. از آنان بگویم که چگونه پس از شروع جنبش در داخل کشور در سراسر جهان به خیابان ها ریختند و فریاد توده های مردم را به گوش جهانیان رسانند ولی همزمان که فرمان سرکوب جنبش در داخل کشور توسط رهبر جمهوری اسلامی صادر شد دیگر رفته رفته از حضور ایرانیان درخارج کشور در راستای دفاع از مبارزات مردم داخل کشور فروکش کرد و کم رنگ شد. می گویید چرا ؟ پر واضح است که اکثریت آنان سالهاست که پس از دریافت پناهندگی به عنوان توریست به ایران سفر می کنند و در اکثر مواقع هم علیه فعالین  اپوزیسیون لجن پراکنی کرده و در تجمعات مخالفین هم شرکت ندارند تا مبادا در سفر توریستی با مشکلی مواجه شوند . جمهوری اسلامی با نفوذ و تبليغ  در بین ایرانیان خارج کشور برای غیرفعال كردن جريانها و محافل سياسی و ايرانيان مخالف, به خصوص علیه مبارزه برای سرنگونی رژيم ، در حال تلاش مستمر و همه جانبه برای ممانعت از نزديك شدن, همراهی و اتحاد مردم با اپوزيسيون و نيروی های سرنگونی طلب است. تاریخ در باره این انسان ها با شرم یاد خواهدکرد که در دوران سیاه جمهوری اسلامی آنان در فکر منافع فردی خود بودند.یکی از دلایلی که امروز اپوزیسیون بی اعتنایی جهان را به همراه دارد نبودن یک همبستگی و اتحاد بین مخالفان که مورد حمایت تمام ایرانیان خارج و داخل کشور است. براستی در این شرایط عدم توانایی برای ایجاد یک اتحاد ملی ، ارزش های تاریخی ما را باد به کجا می برد؟ دیگر هویت و امتیاز های سیاسی ما را باید در ناکجا آباد جستجو کرد. براستی تا چه زمانی می خواهند این انسان ها  ابزار توطئه بین المللی باشند.

اوضاع کنونی در خارج کشور هم نتیجه ی اختلافات اپوزیسیون و فعال شدن رژیم با سازماندهی قوی و ارسال نیروهای آموزش دیده در بین ایرانیان خارج کشور که  بدون شک ،بی تفاوتی های نسل آگاه ماست. باید اعتراف کرد که اپوزیسیون در سال های گذشته نتوانست علیه این فضا آکنده از رعب و وحشت رژیم که از زمان

رفسجانی بر جامعه ایرانیان خارج کشور حاکم کرده را مهندسی کند. البته نباید فراموش کرد که دولت های غربی هم در این سازماندهی پیوسته در کنار جمهوری اسلامی بوده اند و نیک می دانیم که رژيم اسلامی سالیان سال است که با بهره گرفتن از سياست مماشات دولت های غربی, هدف انهدام اپوزيسيون خود را از طريق زد و بند و معامله با آنان و دادن انواع امتيازهای اقتصادی در ازای  اعمال فشارها و محدوديتهاي مختلف توسط آنها دنبال كرده است. روند کنونی با شتاب زدگی ها و دیکته پذیری های نیروهای رژیم در خارج کشور با تاسف فراوان مانع شکل گیری ارزش های ملی و مردمی در بین ایرانیان خارج کشور شده است و رژیم اسلامی درسیطره ی استبداد خاموش و استخوان شکن خود همه ی ظرفیت های انسانی را له کرده است. نیروهای رژیم به اشکال مختلف در تجمعات اعتراضی مخالفان رژیم اسلامی نفوذ می کنند و مانع سر دادن شعارهائی مانند ” نه به جمهوری اسلامی ، مرگ بر خامنه ای و …” شده و تلاش و کوشش دارند که بگویند: ” ما با کلیت نظام مشکلی نداریم ، فقط باید  استحاله شود و اصولگرایان مانع ایجاد رفوم و استحاله در داخل هستند” . اما ما در داخل کشور شاهدیم که توده های مردم شعارهای ، مرگ بر دیکتاتور ، مرگ بر خامنه ای و… در خیابان ها سر دادند. این افراد خودشان را تحت نام مدافعان حقوق بشر ! که این روزها مد شده است، مخفی می کنند و خط سی و دو ساله سرمایه داری را در بین ایرانیان که همان حفظ جمهوری است را پیش می برند. ای ننگ بر این تفکر پس از سی و دو سال جنایت رژیم اسلامی از صدر تا ذیل و تمامیت جناح ها که در این جنایات شریک بودند، هنوز در بین ایرانیان درخارج کشور افرادی و جریان های وجود دارند که چنین می اندیشند. آیا آنان در خارج کشور نمی دانند که آزادی پدیده ای اراده پذیر و مردمی است؟ نباید ازاین بیش فضیلت های انسانی در زیر پای ناباوریها و عادت گرایی ها خاک شود و به  شیشه امید توده های مردم دوباره سنگ زده شود. مردم و اعتمادشان می تواند جریان تاریخ را سمت و سو داده و آینده را ازدست استبداد حاکم بر کشور نجات دهند و سکوت شان استمرار جمهوری اسلامی است. پس ضربه زدن به اعتماد توده ها و پنهان کردن واقعیت ها از مردم جز خیانت به آنان نام دیگری ندارد و تاریخ به زشتی از این همکاری با رژیم اسلامی یاد خواهد کرد.

کجایید، کجایید،  ای هموطنان ! مقیم خارج کشور، آیا می شود با گفتن آزادی و تکرار آزادی  در خانه هایمان به حرمت آزادی رسید؟  نه امکان پذیر نیست . باید راه هائی که دیگر ملل رفته اند و بهای سنگینی را برای بدست آوردن آزادی پرداختند، را بیاموزیم. برای رسیدن به کانون شرف و برابری انسانها در این غمناک ترین دوران، باید برای پلشتی ها  فرجامی ساخت. شماها کجا روانه هستید. راه هائی که می روید فقط بقای جمهوری اسلامی را در بر دارد. شما می توانید در راه انسانی قدم بردارید به جاده ای که تنها وجدان و عدالت را به رسمیت می شناسد، نه  همراهی و همدلی با مزدوران رژیم اسلامی که در خارج کشور در لباس های مختلف در حال خدمت به نظام هستند. شما می توانید خودتان باشید اما این توانایی، نه گفتن به جمهوری اسلامی و جدایی را باید بیاموزید و منافع حقیر خود را فدای منافع یک ملت در بند کنید. برای داشتن سرنوشت بی خطر و با عزت و شجاعت فرار از ستم پذیری را در خود احیا کنید تا به کمال و عزت راستین  انسانی در زندگی دست یابید.باید دانست آنانی که امروز مزدور جمهوری اسلامی هستند و برده تبهکاری آنها ،ذاتا فرومایه و پست هستند.

واضح است که اگر ایرانیان خارج کشور تصمیم نگیرند، خرد و اندیشه ی خود را به کار نیاندازند ، نمی توانند از بردگی و پلشتی های روزگار کشورخود را رهایی بخشند. هر گونه تن پروری و بی تفاوتی آنان را به ساختار های استبدادی،مردم ستیزی جمهوری اسلامی نزدیک می کند. حق و امتیاز را می شود تنها با شجاعت و جسارت ملی بدست آورد نه با سکوت !  امید است در سال1390، ایرانیان خارج کشور مسامحه را کنار گذاشته و فعال در تجمعات اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در حمایت از جنبش داخل کشور حضور فعال داشته باشند.

نوروز، جشن بهار، جشن رویش و خرمی و جشن شکوفه و سبزینگی و جشن پایان سردی و افسردگی و جشن شکوفائی و زندگی را به همه هم میهنان تبریک می گویم. نوروز پیروزی و جشن بزرگ آزادی ایران در راه است.


بیست و یکم مارس2011                        
یکم فروردین 1390

madjidmoshayedi@gmail.com

www.m-moshayedi.com