فهرست بستن

بـه ســــــــوي آينـــــــده

مجید مشیدی

در خلوت روشن با تو گريستم
براي خاطر زندگان ،
و در گورستان تاريك با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
زيرا مردگان اين سال
عاشق ترين زندگان بوده اند
                                ( احمد شاملو )
واژه ارتجاع در مفهوم سياسي ، به معناي مخالفت با پيشرفت اجتماعي و ترقي جامعه است .ارتجاع گاه به شكل جبر و اختناق خونين  و ترور جمعي توده هاي مردم جلوه گر مي شود ، گاه در سيماي افكار  و عقايد پوسيده و كهنه با تكيه بر عادات و عقب ماندگي هاي فرهنگي عليه انديشه هاي ترقي خواهانه نمايان مي شود .
در كشورهاي پيشرفته از نظر صنعتي ، فاشيسم و ميليتاريسم ، جلوه هاي ارتجاع هستند. مرتجعين حاكم بر امريكا چندين سال است كه چنگ را بخاطر اجراي هدفهاي سياسي واقتصادي خود در دستور كارهايشان قرار داده اند. همانطوريكه شاهد هستيم ، جنگ در منطقه خاورميانه بوسيله امريكا و انگليس و نوكران محلي آنها بطور عمده ، وسيله اي براي تحكيم و تسلط طبقات استثمارگر و اشغال سرزمين هاي غير و سيطره جويي بر ساير خلقها بدل شده است . مرتجعين پس از بيست و شش روز سرزمين عراق را به اشغال خود درآورند .
طبق اخبار تكان دهنده و شواهد مشخص ؛ همزمان با بمب باران و حمله نظامي ارتش هاي امريكا و انگليس به پايگاه هاي مجاهدين خلق ؛ رژيم به غايت مرتجع ملايان نيز دست به يك حمله گسترده به قرارگاههاي ارتش آزاديبخش ؛ در نوار مرزي زده و در اين حمله وحشيانه تعدادي از نيروهاي سازمان مجاهدين به شهادت رسيده اند . از آنجايي كه شخصأ با جنگ مسلحانه براي سرنگوني اين مرتجعين اسلامي معتقد و پايبند هستم ؛ طبق تئوري ” ماركسيست ــ لنينيست ” كه مي گويد دو نوع جنگ وجود دارد :  
   1 ـ جنگ عادلانه   2 ـ جنگ غير عادلانه
جنگ عادلانه جنگي است كه بخاطر اشغال سرزمينهاي ديگران و تسلط بر ملل ديگر صورت نمي گيرد بلكه جنگي است آزاديبخش بخاطر دفاع از ميهن و دستاوردهاي زحمتكشان عليه استعمارگران و استيلاگران ؛ متجاوزان خارجي و داخلي .
پس مبارزه مجاهدين با مرتجعين حاكم بر ايران را جنگ عادلانه مي دانم و در اين ميان سازمان ها و احزاب چپ و مترقي در ميدان عمل ثابت كردند كه با همه تضادهاي موجود ؛ با سازمان مجاهدين خلق ؛ تجاوز امپرياليسم و مرتجعين حاكم بر ايران و منطقه را بر حريم اين سازمان برنمي تابند . درود بر آنها باد كه به اين تجاوز از زاويه توسعه طلبي امريكا و انگليس بر منطقه نگاه كردند و تمام توطئه هاي رژيم جهل و جنايت ملايان نقش بر آب شد .
در فضاي كنوني منطقه و كشورمان ضرورت نو انديشي و نوآفريني براي سامان بخشيدن تحولات سياسي و تشكيل يك” جبهه متحد خلق ” قوي بيش از پيش به چشم مي خورد. 
به خلاف مجاهدين كه تضاد را فقط رژيم جمهوري اسلامي مي دانند ؛ شرايط كنوني اپوزيسيون ميبايست در سه سطح فعال باشد: 1 ـ سطح ملي 2 ـ سطح منطقه اي ــ فرامنطقه اي 3 ـ سطح جهاني 
 با توجه به وضعيت سياست جهاني كه در حال گذر به يك استثمار نوين از نوع قرن هجده ميلادي براي تسلط بر منافع طبيعي و انساني است ؛ اين سه از يكديگر تفكيك ناپذيرند .
  سطح ملي
* قدرت توسعه مفاهيم مبارزاتي در داخل كشور
* بها دادن به توسعه روابط سياسي احزاب و سازمان ها به گونه اي كه بر قراري عدالت اجتماعي محور توسعه انديشه و توانمندي انسان ها باشد
* پرداختن به مساله جوانان ، زمينه سازي براي سازماندهي آنها
*  شناخته شدن بعنوان جانشين دمكراتيك موثر در عرصه بين المللي
*تهيه برنامه دولت جانشين

*……….     

  سطح منطقه اي
  *معرفي سيستماتيك “جبهه متحد خلق ” به كشورهاي منطقه
*  توسعه همكاري و ارتباطات با كشورهاي همسايه
*  پيگيري وقايع منطقه بطور مستمر

          *………. 

  سطح جهــــاني
*  برهم زدن نظام آمرانه جهاني و مخالفت با انديشه ” پذيرش جبر جهاني ”     
   از طريق حضور فعال در صحنه هاي جهاني و افشاي ترفندهاي آنها
*  تبيين سياست هاي اپوزيسيون براي جهانيان
* آماده شدن دولت آينده براي ورود به ايران

*……….

مقابله با تز ” تضعيف و نابود كردن نقش موثر و رو به رشد جهان سوم بر اثر گذاري و تصميم گيري نظـام جهاني “

پس بايد تضادها را كنار گذاشت و در راستاي تشكيل جبهه متحد خلق فعال شد .
به اميد آنروز كه همه سازمان ها و احزاب چپ و مترقي به ضرورت آن پي ببرند. چنيـــــــن باد !