فهرست بستن

از قضاوت تاریخ، گریزی نیست !

مجیــد مشیــدی

از قضاوت تاریخ، گریزی نیست !

تاریخ حافظه ی ملت ها و مربی نسل هاست. آنان که تاریخ را با شوق می خوانند و این دانش را برای زیستن بهتر فرا می گیرند، بی شک در بلندایی قرار می گیرند که توان نگاهشان به چهار سوی جهان هستی بسیار گسترده تر، شفاف و دقیق تر می گردد. شاید جمعی چنین تصور کنند که تاریخ ، قصه هایی برای سرگرمی است. هر چند  که صدها راز هم  در ذات قصه های تاریخی نهفته است ، اما بی شک هدف اصلی روایت تاریخ شناخت و آگاهی  و کسب تجربه است. تجربه هایی که انسان ها بابت  آنها بهای  سنگینی پرداخته اند و هم اکنون این تجارب  در اختیار  ما قرار گرفته و ما نباید به آسانی از آن ها بگذریم . پس در  این باره  بیشتر  بیندیشید! و با  تاریخ سرزمین مان احساسی برخورد نکنید!

اگر کنشگران سیاسی از تاریخ کشورشان و پیام و درس های آن در روند فعالیت سیاسی شان  چشم پوشی کنند و مانند یک انسان آگاه و هدفمند دغدغه و توانایی خود برای جلوگیری از تکرار خطاهای تاریخی  ، ایجاد  نکنند ،  نمی توانند در آینده از وجدان بخشایشگری تاریخ طلب بخشایش کنند. تاریخ به عنوان بستر و زمینه حراست هویت و عملکرده یک ملت در برابر ما قرار دارد که بدون شک فراتر از اضطراب و نگرانی هایش عمل می کند.  همیشه شاهد بودیم که چهره به چهره شدن تاریخ با افراد و تشکلاتی است که راه ها را از میانه راه می دزدند و خود را در نقاب های عوام فریبانه و بی مسئولیتی پنهان می کنند. اندیشه و تفکر تاریخ را هیچ قدرتمندی و نیروی توانمند سیاسی نمی تواند تحریف کند و یا به نفع خود تغییردهد. به تفسیر منطقی تر باید گفت که  نگاه و شناخت تاریخ ، بینایی ویژه ،  واقع بینانه و بی طرف خود را دارد و برای نسل های آینده آموختنی و چراغ راه  برای سازندگی کشور است .

اما نباید این واقعیت هویتی تاریخ را از یاد برد که در جوامع بشری بسیار از تاریخ ها و دیدگاهای تجربه شده تاریخی قرار دارد که با تاُسی از استبداد های بزرگ تحریف شده اند و گورستان حقایق نیستند تا آینده نگری ها و نسل های بعد ازآن تجربه های راستین را بدست بیاورند. اما بی تردید تاریخ قضاوت خودش را خواهد کرد. قضاوتی بی طرفانه که فارغ از تمام جهت گیری ها و هیجانات ظاهری خواهد بود . تاریخ آینده سرزمین من بسیار خواهد گفت از آنانی که امروز از آزادی می گویند، دموکراسی را فریاد می زدند و داد مردم سالاری را سر دادند اما در عمل به حداقل آن نیز پایبند نیستند. رای مردم را تا جایی قابل تمکین می دانند که آنها منتخب مردم باشند.

در جامعه ی ما هویت تاریخی به مثابه ی هویت انسان این سرزمین تحریف شده و همیشه مستبدان تاریخی این مرزو بوم همه چیز را رقم زده اند. بیشترین حقیقت زدایی می تواند در بستر تجربه های چند صد سال تاریخی سرزمین مان دیده شود، همان گونه ایکه سانسور تاریخ و تحریف حقایق تاریخی پیشینه دارد همیشه مستبدترین انسان ها در مسند داوری های تاریخ نشسته اند و خاک به چشم آیندگان پاشیده اند. فلسفه ی وجودی تاریخ این است که استبداد و عامل تاریخ را به شناسایی می گیرد و آیندگان را از تکرار آن بیم می دهد اما در سرزمین ما به دلیل فرهنگی  ـ نداشتن حافظه تاریخی ـ ، مفهوم بخشایش تاریخ به مفهوم فراموش شده مبدل شده  و تاریخ را تحریف می کنند. عدم آگاهی توده های مردم از تاریخ ، استعمار خارجی و عوامل دست نشانده داخلی شان ، باعث تحریف گرایی ها شده اند و در این شرایط است که سیاست مداران و متولیان سرنوشت سیاسی جامعه از داوری های تاریخ بیم ندارند و در این سرزمین، استبداد بی محابا و پیوسته ادامه پیدا می کند. آنانی که در مقابل مردم از تقلب و نیرنگ مدد می گیرند و با سیاستهای وابسته گرا، آینده ی سیاسی مردم را به دست می گیرند در چشم دوزخی تاریخی مورد نقد و سرزنش قرار خواهند گرفت و هیچگاه از متهم بودن فراغت نخواهند داشت.بینش تاریخ ما در دهه های بعد بسیار از آنانی را که امروز خود را در لباس دموکراسی ومولفه های مردم سالاری زده اند مورد اتهام قرار خواهد داد و آنان در مقابل دادگاه قضاوت آیندگان به داوری خواهند ایستاد و برای همیشه محکوم و منفور نسل های بعد می شوند.

یکی از اصول تاریخ این است که هر سیاست مدارو فعال سیاسی و اجتماعی را بر مبنای دستآوردها و تعهدات اندیشه اش به محک می گیرد تا برای نسل های بعدی  بهتر شناسانده شود.  در جوامعی که عدالت و ارزشهای آزادی به عنوان حقوق اولیه انسان در نظرگرفته می شود این است که تجربه و بخشایشگری تاریخ به عنوان تفکر و اندیشه عملی مدنظر تئوریسن ها و نظریه پردازان  ودر نهایت سیاستمداران قرار دارد و هیچکس از داوریهای تاریخ محروم نمی ماند. بهای تاریخ واقع گرا و مفهوم ارزشی تاریخ هم این است که همه وقت در راستای حراست ارزشهای ملی و مردمی به مثابه بستر پویا عمل می کند و زمینه ی داوری را برای نسل های آینده آماده می کند.بر این اساس سیاسیون ما و آنانی که امروز تصمیم گیرنده هستند باید از آینده ی خود و جایگاه ارزشی خود در قلب تاریخ بیمناک باشند و جایگاهی را برای خود اتخاذ کنند که متهم تاریخ قرار نگیرند. تاریخ جنازه ی سیاست مدارانی که آزادی و اختیارملی شان را به بیگانگان بخشیده اند و خودشان را نمی خوانند و آنها را در گور بدنامی و فراموشی برای ابد تسلیم می کند. امروز سیاست مداران  و جریان های سیاسی که همه چیزشان را دیگران تعیین می کنند و خود در پیرامون مسایل قرار دارند باید بدانند که مورد بخشایش گری تاریخ قرار نخواهند گرفت. چونکه در نظرگاه تاریخ آنان مورد بخشش  قرار نمی گیرند که در جریان عملکرد های سیاسی شان خودشان نبوده اند و بیگانه ها بجای آنها تصمیم گیرنده بوده اند امروز ما بسیار از جریان ها و نام های سیاسی داریم که از ذهن تاریخ ما دور و محو شده اند و از آنان به عنوان هویت سیاه و محکوم تاریخ یاد می کنند و همیشه انگشت حقیقت خواهی ها و حق طلبی ها در برابر روی سیاه آنها بلند است و متهم شان می نماید. در روزگار کنونی و بازیهای سیاسی دموکراتیک و دگرگونیهایی که در جامعه ی سیاسی ما ، رونما شده است دیده می شود که اشخاص و نیرو هایی  از همین اکنون در مقابل چشم انتقادی تاریخ ایستادند و هویت شان مورد بازگویی قرار می گیرد.

آن چه امروز ایرانیان را با اندیشه های مختلف قومی و نژادی ، زبان های گوناگون، مذاهب ونظام های اعتقادی متفاوت و علایق و سلایق سیاسی جداگانه باهم رفیق ، برادر و هم سرنوشت و گاهی هم سرشت می سازد، منافع ملی است. بحث در این رابطه برای تمامی ملت ها وهویت های سیاسی در قالب یک مرز مشترک ضروریست، مخصوصاً برای ملت هایی که از چندین گروه قومی، مذهبی زبانی وفرهنگی تشکیل شده اند.

چرا نباید از تاریخ گذشته  مان درس بگیریم ، تا زمانی که فرد فرد ما متقاعد نشویم که دارای سرنوشت ومصالح مشترک هستیم هیچ موقع منافع ملی ومشترکمان را تعقیب واحترام نمی نماییم و بی توجهی وعدم پایبندی به مصالح ملی ومشترک باعث می شود که منافع  و مصالح ملی کشور همیشه به نفع خواست های جناحی مورد معامله و بهره برداری قرار خواهد گرفت. پس منافع ملی ایجاب می کند تا تمام اتباع کشور واعضای این خانواده بزرگ راه دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور را ولو تحت هرعنوان که باشد را ببندند. بیدارگری ها و پیامد دشوار تاریخ بشر نشان می دهد که ملت ها برای ماندن و برابر خواهی همیشه مبارزه و تلاش نموده اند.بزرگترین درس و برداشت عقلانی از تاریخ مبارزات در سطوح ملی و فراملی نشان می دهد که حق گرفتنی است و آنرا باید با نیرو و توانایی دانش همراه با شجاعت تاریخی طلب کرد.مردم ما با شهامت و شجاعت نمونه ی خود در مقابل نظام های مستبد، رهبری شده و بزرگترین حماسه و کنش های اسطوره ی را انجام داده اند.

تاریخ خود را بخوانیم و رازها و رمزهای آن را بیابیم و به آنان بیاندیشیم ، بدون شک ما نخستین مسافران بزرگ درد و رنج و افتخار نیستیم و آخرین آنان هم نخواهیم بود. بیائیم امید و عزم خود را به کارگیریم  و یک بار دیگر تاریخ  کشورمان را مرور کنیم تا شاید درک صحیح از گذشته سرزمین خود در راستای مبارزه علیه رژیم جنایتکار اسلامی مدد بجوئیم. در غیر این صورت از قضاوت بی ترحم تاریخ ، گریزی نیست ! ملتی كه تاريخ خود را نشناسد؛ناچار است آنرا تكرار كند .

مجیــد مشیــدی

ا2 نوامبر 2010  

30 آبان 1389

madjidmoshayedi@gmail.com

www.m-moshayedi.com